دوست گرامی سلام

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نورالدین زرین‌ کلک، استاد لائیک دانشگاه تهران و ملقب به پدر انیمیشن ایران در انتظار محاکمه برای اهانت به یک دختر دانشجوی مسلمان به سر می‌برد بهار 1386 - درد دل با خداوائمه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خود پسندیدن آدمى ، یکى از حسودان خرد اوست . [نهج البلاغه]
بهار 1386 - درد دل با خداوائمه
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  •    اگر مهر انتظار را بر قلب هایمان حک نکرده بودند ، اگر غزل انتظار را از بر نبودیم و اگر از جام انتظار سرمستان نکرده بودند، معلوم نبود در این تاریک و روشن مبهم و این گردش ممتد و کشدار ثانیه ها که روز و شبش یکسان است ، این همه دلواپسی ، این همه حسرت و این همه سوز و گداز را به درگاه کدام سنگ و چوب و آتش می بردیم و از که پناه می جستیم .

     

    روزها آنقدر با رنگ و نیرنگ آمیخته است که روزمان را از شب نمی شناسیم و این ابر ، ابرهای تیره حریص آنچنان وسعت آسمان را بلعیده اند که دیری است رنگ خورشید را ندیده ایم .همه جا تاریک و ظلمانی است ، آن قدر که اگر تمام چلچراغ های تاریخ را بر فرازش بیاویزی ، باز چاه و چاله را نمی بینی و پا به لنجنزار می گذاری که بیرون آمدن از آن طاقت فرساست ، گویی چشم بسته راه می روی که برادرت را ، همسایه دیوار به دیوارت را که برای تامین معاشش تکه ای از وجودش را به حراج می سپارد ، جان می فروشد تا آبرو بخرد را نمی بینی یا نه ،شاید هم می بینی ، اما برای راحتی وجدانت ، عینکی سیاه به رنگ دلت به چشم می زنی تا نبینی، تا آزاد باشی ، آه چه اسارتی ؟! مولا جان ، فضای غبارآلودی است ، یلدای غربی است ، پس ، در کدامین سپیده لایق ، ذوالفقار تو سیاهی شب را می درد و چشمان عاشق را به صبح صادق پیوند می زند!

     

    فرزند لافتی!

     ذوالفقار عمری است چشم به راه دارد تا تو بیایی ؛  " فزت و رب الکعبه "

     

    تاب و قرار از او ربوده است .آه. . . ذریه علی (ع) ، فرزند غریب کوفه ! صدای درد دل غریبانه پدر را می شنوی ؟ چاه منتظر توست ، تا حق امانت را ادا کند .مهدی جان ! زین واژگون ذوالجناح را کی سامان می بخشی ؟ کی ندای " هل من ناصر ینصرنی "سالار شهیدان را پاسخ می گویی و نام های از یاد رفته شهدا را دیگر بار ملکه ذهن ها می سازی ؟ منتقم آل رسول (ص) کی می آیی ؟ دیری است تابلوهای شهیدانمان خاک غربت گرفته اند و حال آنکه هر روز در این سیاه بازار تابلو های تازه ای چشم ها را خیره می سازند ، تابلو هایی از چهره آدم ها با رنگ و آبی جذاب و گیرا .آه ، مولای من ! این نجابت گمشده و این غیرت بر باد رفته را بدون تو  چگونه بازیابیم ؟ خسته ام ،خسته از این دیوارها ،از این شهر بی دروپیکر و از این آدم های غفلت زده! دلم گرفته است ، هوای تازه می خواهم .دیگر کوچه و بازار و خیابان ، روح خسته ام را نوازش نمی دهد .ای طبیب حاذق روح و روان ، ای طبیب موعود ، موعد ملاقات ما کی می رسد تا با دم مسیحاییت روح زندگی را در کالبد زندگی بی روحمان بدمی و بر قلوب غریبمان ،آسمان آسمان عاطفه بباری . برای جسممان وسایل راحتی آنقدر فراهم است که به زودی از کار می افتیم و آنقدر اشباع شده ایم که به زودی خالی می شویم ، اما آیا این روح خسته و سرگردانمان را خریداری هست ؟ آیا جوابی هست که سوال تشنه روحمان را سیراب سازد و آبی هست که ریشه خشکیده اش را آبیاری کند ؟ ای بیکران معرفت! کی مشکت را پر آب می سازی ، تا بر وسعت دل هامان بتازی و بنیاد  تشنگی براندازی ؟ای باغبان مهربان بستان معرفت ! گاه آفت زدایی رسیده است . ای نازنین ، نهال های طوفان زده و این جوانه های آفت گرفته را مگر به جز دستان تو التیامی هست؟ مسیحا نفس دوران!کی می آیی؟ کدامین آدینه را به قدوم سبزت متبرک خواهی کردتا سوال بی جواب عاشقان را که هر جمعه با سوز و گدازی عاشقانه فریاد می کنند: "این الطالب بدم المقتول بکربلا " پاسخ گویی ، سرور غریبان  ،مولای غریبان !بر غربت دل هایمان ببار که دیری است شاهد غروبی غریبیم.

     

            «  اللّهم عجّل لولیک الفرج   »

                                            (زینب دلتنگ کربلا)

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

           

                                           

     



    حسین شعشعانی ::: پنج شنبه 86/3/31::: ساعت 3:13 عصر
    موضوعات یادداشت:

    خدا جون سلام

    خوبی؟ خوش می گذره؟ فرشته هات خوبن؟ بنده های خوبت چطورن؟ بدا چی؟ از حال ما هم خبر داری؟

    خدا جونم یادته 4 سال پیشو؟ یادته اومدم پیشت؟ یادته چقدر بهم خوش گذشت؟ به تو هم خوش گذشت؟اگه خوش گذشت چرا دیگه دعوتم نکردی؟ مهمون بدی بودم؟ آره ،  بودم. ولی تو که صاحب خونه ی خیلی خوبی هستی.

     

    خدا جونم یادته وقتی خونتو دیدم چه آرزویی کردم؟مگه خودت نگفتی هرچی بخوای بهت می دم؟یادت مونده من چی خواستم؟ یادته بهت گفتم آقامون زود بیاد؟ پس کو؟ چی شد؟ چرا هنوز نیومده؟ دیگه کی می خوای حاجتمو بدی؟ تا کی باید صبر کنم؟ .......

     

    یادت می آد یه چیزای دیگه هم ازت خواستم ؟ گفتم هر چه زود تر دعوتم کن بازم بیام یادته؟خدا جونم خیلی دلم گرفته . خیلی دلم برای بقیع ، مسجد الحرام و مسجد النبی تنگ شده . وای گنبد خضرا........یعنی می شه بازم ببینمش. بازم بیام تو بین الحرمین و روبروش بایستم و .........

     

    میدونی چقدر دلم برای گلدسته های بلند مسجد پیامبر تنگ شده؟بری صفا و مروه، روضه ی رضوان، برای غروب بقیع و غربتش.برای آرامش کعبه. یعنی میشه یه شب بیام روبروش بشینم و طلوع خورشید و اونجا ببینم؟ میدونی خدا جون حتی دلم برای اون لحظه ی وداع با مدینه هم تنگ شده. وای که چه سخت بود.......یادته چقدر گریه کردم؟ اصلا از روز قبلش غصه داشتم.دلم نمیومد از پنجره های بقیع جدا شم.آخه می دونی چی دیدم؟ یادته اون آخرین روز؟یادته با شیعه هات چی کار کردن؟ چه بلایی اون روز سرشون آوردن؟نمی خوام بگم و دوباره یادت بیاد و غصه بخوری.

     

    خدایا خیلی دلم می خواد یه شب جمعه بیام و تو بین الحرمین بشینم و دعای کمیل بخونم. یه بار دیگه تو طواف مناجات حضرت امیر و بخونم.

     

    خدایا ببین چه بنده ی بدی دارم میشم برات؟ میبینی که هر چی بیشتر می گذره منم

    .............

    خدایا  یعنی می شه بازم دعوتم کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

     

    خدیا تنهایم نگذار که بی تو بیچاره ترینم:

     

    ((الهی و ربی من لی غیرک))

                                                                  (زینب دلتنگ کربلا)



    حسین شعشعانی ::: شنبه 86/3/19::: ساعت 10:33 عصر
    موضوعات یادداشت:

    ولادت با سعادت گوهر ناب هستی, شهر علم ,ختم رسولان حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه وآله وفرزند عزیزش حضرت امام جعفر صادق علیه السلام بر تمام مسلمانان جهان بخصوص نور هر دو هستی منجی عالم بشریت حضرت امام محمّد مهدی صاحب الزمان مبارک باد



    حسین شعشعانی ::: پنج شنبه 86/1/16::: ساعت 7:36 عصر
    موضوعات یادداشت:

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 0
    کل بازدید :86187

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    بهار 1386 - درد دل با خداوائمه
    حسین شعشعانی
    مذهبی -پایبند به اسلام وایران-کشورم رو خیلی دوست دارم براش جون میدم-

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    بهار 1386 - درد دل با خداوائمه

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<